روزشمار زندگی پسر کوچولوی ما

ده ماهگی آرشی و شیطنت ها

تا مامانی در ماشین ظرفشویی رو باز میکنه میدوی میایی توش میشینی یه شب از خواب با گریه بیدار شدی و ساکت نمی شدی بابایی تا آوردت کنار ماشین ظرفشویی و بازوهای آبپاچش رو میچرخوند تو هم میخندیدی گریه یادت رفت و نصفه شبی بلند بلند میخندیدی اینم چند تا عکس از شیطنت های آرشی آخه مامان جان اینجا هم جای نشستنه ، این همه جا ...
2 تير 1391

ده ماهگی و آتلیه آرشی

مامان و بابایی هر سال سالگرد ازدواجشمون رفتیم آتلیه و عکس انداختیم امسال هم با شما رفتیم ولی سه تا عکس ما انداختیم و بیست تا عکس شما ، اینم چند نمونه از عکسای آتلیه شما ...
2 تير 1391

ده ماهگی و آتلیه آرشی

مامان و بابایی هر سال سالگرد ازدواجشمون رفتیم آتلیه و عکس انداختیم امسال هم با شما رفتیم ولی سه تا عکس ما انداختیم و بیست تا عکس شما ، اینم چند نمونه از عکسای آتلیه شما ...
2 تير 1391

ده ماهگی و آتلیه آرشی

مامان و بابایی هر سال سالگرد ازدواجشمون رفتیم آتلیه و عکس انداختیم امسال هم با شما رفتیم ولی سه تا عکس ما انداختیم و بیست تا عکس شما ، اینم چند نمونه از عکسای آتلیه شما ...
2 تير 1391

ده ماهگی آرشی و استادیوم سوارکاری

صبح جمعه به پیشنهادخاله سارا و عمو نیما و باربد جون رفیتم استادیوم سوارکاریرتا آرشی و باربد جون از نزدیک اسب ببینن ، خیلی بهمون خوش گذشت آرشی هم کلی ذوق میکرد اسب میدید عکساش هم ببینید ...
2 تير 1391

ده ماهگی آرشی و استادیوم سوارکاری

صبح جمعه به پیشنهادخاله سارا و عمو نیما و باربد جون رفیتم استادیوم سوارکاریرتا آرشی و باربد جون از نزدیک اسب ببینن ، خیلی بهمون خوش گذشت آرشی هم کلی ذوق میکرد اسب میدید عکساش هم ببینید ...
2 تير 1391

ده ماهگی آرشی و استادیوم سوارکاری

صبح جمعه به پیشنهادخاله سارا و عمو نیما و باربد جون رفیتم استادیوم سوارکاریرتا آرشی و باربد جون از نزدیک اسب ببینن ، خیلی بهمون خوش گذشت آرشی هم کلی ذوق میکرد اسب میدید عکساش هم ببینید ...
2 تير 1391

ده ماهگی آرشی و خونه خاله سمیرا

خاله مژگان اومده بود تهران به اتفاق رفتیم خونه خاله سمیرا ، خاله مهرنوش و سحر جون و آویسا جون و دوستشون هم بودن و وقتی که ما رفتیم دینا جون و مریم جونم اومدن که ما ندیدیموشون خاله سمیرا هم خیلی خیلی زحمت کشیده بودن چند مدل غذا و دسر درست کرده بودن دستشون درد نکنه اینم عکسای اون روز اینم میزارم تو همین صفحه که دلتون آب بیفته پسرم یکم جذبه داشته باش از الان افتادی به پای ترنم ...
2 تير 1391

ده ماهگی آرشی و خونه خاله سمیرا

خاله مژگان اومده بود تهران به اتفاق رفتیم خونه خاله سمیرا ، خاله مهرنوش و سحر جون و آویسا جون و دوستشون هم بودن و وقتی که ما رفتیم دینا جون و مریم جونم اومدن که ما ندیدیموشون خاله سمیرا هم خیلی خیلی زحمت کشیده بودن چند مدل غذا و دسر درست کرده بودن دستشون درد نکنه اینم عکسای اون روز اینم میزارم تو همین صفحه که دلتون آب بیفته پسرم یکم جذبه داشته باش از الان افتادی به پای ترنم ...
2 تير 1391

ده ماهگی آرشی و خونه خاله سمیرا

خاله مژگان اومده بود تهران به اتفاق رفتیم خونه خاله سمیرا ، خاله مهرنوش و سحر جون و آویسا جون و دوستشون هم بودن و وقتی که ما رفتیم دینا جون و مریم جونم اومدن که ما ندیدیموشون خاله سمیرا هم خیلی خیلی زحمت کشیده بودن چند مدل غذا و دسر درست کرده بودن دستشون درد نکنه اینم عکسای اون روز اینم میزارم تو همین صفحه که دلتون آب بیفته پسرم یکم جذبه داشته باش از الان افتادی به پای ترنم ...
2 تير 1391